اى فاطمه را آئينه ى كوثر ديگر
وى نوش لبت شهد و گل و شكر ديگر
هر گوشهاى استاده خليلى به تماشا
آورده مگر دسته گلى هاجر ديگر
جبرئيل به شوق آينه پرداخته گويى
از كوچه ى نور آمده پيغمبر ديگر
كنعان شده بيتابتر از جان زليخا
يوسف ز سفر آمده با منظر ديگر
مشاطّه ايمان پى آرايش توحيد
آورده ز گنجينه ى حق گوهر ديگر
اى اصل تو از آب و گل ختم رسالت
از نور حسين آمدهاى حيدر ديگر
با زلف خم اندر خمت اى ماه دو هفته
بر تارك خورشيد زدى افسر ديگر
اى نام تو پيرايه ى تسبيح ملايك
ديپاچه ى عشق آمدى از دفتر ديگر
در مرتبه ى وصل ازل خون خدا را
مثل تو نداده است خدا اكبر ديگر
نظرات شما عزیزان: